س لام بر صبح که مثل طوفان متولد می‌شه ٬ و سلام بر شب که مثل کوه فرو‌میریزد ٬ و سلام برساعتی که چون گردباد بر انگیخته میشود .
گاهگاهی است که زائران زیبائی و مسافران ملکوت رحمت می‌آورند و پاره دلی و مشت سیم تنی بر ما می‌ریزند و ما را از دوست جز نذر نازی یا جزئی نیازی بیش حاصل نیست .
فرو می‌افتم در بالا ٬ هنوز به عظمت کامل نرسیده‌ام ٬ من در رود سربالا شناورم ٬ هنوز به برکه تنهایی با او نرسیده‌ام ٬ با او در یک آیینه ٬ در بستر یک رود ٬ در بالش یک اطلس .
نمیدانم این کیست که چنگال مهربان خود را در گیسوان معصوم من فرو برده است ٬ این کیست که نفسهایش دوزخیم میکند. اینجا خورشید نیست ٬ شمعی را به درازای جهان روشن کرده‌اند
کرمان . مرز بین پاییز و بهار 91
سلام
به آینه ی خاموش در شب
مسخ یک دیوار سرخ
سلام به تبعیدی آزاد
سلام به دوزخ تنهایی یک تبعیدی>
مرسی از نوشته زیبایت.
سلام هم کیش دربدر که این خانه از صدای تو سکوت را میشکند
سلام
.
چه هزیان گونه دل پسندی که نفس را درگیر و نَفس را اسیر می کند و خواننده اش را نیز به برزخ اوهام سیر می دهد.
.
جانت پریشان مباد
جانت دور گزند خزان
پر از واژه های پرباره نوشته هاتون. درود به شما تبعیدی. امیدوارم ببینم که روزی نوشته های تبعیدی در جایی فراتر از وب به تماشا گذاشته شده. مطمئنم که قلم شما محدود به اینجا نخواهد ماند.
به امید موفقیتتون.
ارام ارام از حرفهایت ارامش بر سطر سفید کاغذ در غوغای اهنگین سایش برگها بر سطح خاک مینشیند
کوتاه دلنشین ادمو تو فکر میبره تو فکر.اوج قدرت نوشته ات شاید این است که هرکس برداشت خودش را میکند
این کلمات چه زیبا در یک جمله امدند
نمیدانم این کیست که چنگال مهربان خود را در گیسوان معصوم من فرو برده است ٬
از سکوت وبلاگت ترس تنهایی میبارد
و تبعید میکند احساس نوشتن را برای
قلم آبی افتاده بر برگ.
م.الف
تیعید شدن را خوب می دانم
از خودم که خواستم بیرون بیایم
دیدم جایی ندارم..
چه اقامت اجباری غم انگیزی
من به خودم تبعید شده بودم
شیرینی کلام غمگینت
غم دلم را شست و
شیرین کامم کرد
باغ بی‌برگی
خنده‌‌اش خونی است اشک‌آمیز
جاودان بر اسبِ یال‌‌افشانِ زردش می‌چمد در آن
پادشاه فصل‌ها، پاییز.
چند روزی است لباس ها را آویزان کرده ام و بیرون از این خانه تاریک ، ساحل را معبد قدم ها کرده ام ردپای خوبان را مینگرم مبادا گم شود جای پایت از کور سوی چشمهایم.
م.الف
سلام رفیق دلم سیت تنگ شده کجایی آمو ؟؟؟
تبعیدی کجاست؟ خونش بد جور خالیه.
با سلام.
وبلاگ شما جز لینک های سایت خبری ندای هلیله قرار گرفت.
موفق باشید