روز نوشته های یک تبعیدی

هر حسی است به خاطر هوای توست زادگاهم هلیله

روز نوشته های یک تبعیدی

هر حسی است به خاطر هوای توست زادگاهم هلیله

برای زنی که استواریش کوه را شرمسار کرد . برای دی خلیل .ح. محسن



 م  ن سوگند می خورم که انسان از غبار سرمه است . من سوگند می خورم که روح آدم را دیده ام در پیکره  حوا ، و در لحظاتی که خداوند حور را می آفرید من از دور به آبتنی فرشتگان نگاه می کردم.

 

فرشتگان کاسه فروش ، فرشتگان کوزه به دست ، فرشتگانی که از مژه مینیاتور ها آب می خورند . فرشتگانی که مرا به قلمدوش ابدیت گرفتند . فرشتگانی که برایم نامه نوشتند و مرا خورشید خطاب کردند . فرشتگانی که قلب مرا گذاشتند روی گوش مادرانشان تا صدای شکستن شاخه های  لالایی را بشنوم . فرشتگانی که اولین دفترهای شعرم  را  بردند تا بخوانند اما هنوز ...

 

فرشته ای که مرا به رودخانه حوا بردند تا به قبیله آدمیان بنگرم . فرشته ایکه به من آدرس دادند تا هر وقت دلم گرفت پرده های آبنوسی گیسوانشون را کنار بزنم  ودر اقیانوس بیکران پیر جابر پیش گردم

حالا دیگر من از عشق گذشته ام . حالا دیگر تنها برای تنهایی نامه می نویسم . حالا هر روز می روم سر خیابان تا یک پاکت تردید بخرم برای لحظه های پریشانی . یک پرگ کوپن بردارم تا با آن یقین شکست خورده ام را به قوی  ترین شکهای جهان تسلیم کنم . روحش شاد. ن س ب ت م  ب م ا ن د  

 

نظرات 5 + ارسال نظر
م.الف جمعه 8 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:56 ق.ظ http://http://dar-b-dar-heleyleii.blogfa.com/

تو را در ردیف مریم پاک میگذارند
جوی های خروشان و باغ های سبز بر تو
آنجا که فرشتگان مدحت میگویند
صبر دیروزت را هزارن آسایش امروز
هدیه خواهی داشت
دستهای شهید در دستت
و پر میگشایی بر آسمان
و نوری از شما بر آسمان تاریخ.
با تشکر از تبعیدی که تبعیدمان کرد به خوبیهای دیروز و امروز.
م.الف

رحمن انصاری جمعه 8 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:12 ب.ظ http://heleyleh.blogsky.com

درود بر ....مهربان
کدام دی خلیل (محمد ابراهیم)یا(حاج محسن)

رحمن انصاری دوشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:46 ق.ظ http://heleyleh.blogsky.com

سلام
هیچ وقت فراموش نخواهم کرد صحبت های دل نشین بی بی
کسی که تمامی مردان هلیله را برادر و تمام زنان را خواهر خود می نامید.(به گواه افراد از فامیلهای مختلف)
هیچ گاه یک کلمه بد بر زبان نیاورد
روحت شاد مادرم

اری اینچنین بود برادر

حاجی پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:37 ب.ظ http://bishehr.com

تبعیدی نازنین
.
آوای جانت اینقدر لطافت داشت
که به زمزمه فرشتگان و نازگویش حوران می ماند.
دلم را برد و روحم را به خلسه کشاند
و زبانم را سنگین ساخت.
...!
دیگر...نمی... گویم

مجتبی سه‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:51 ب.ظ http://sekonje.mihanblog.com

سلام بر تبعیدی عزیز
هیچ وقت صحبت ها و مهربانی های او را از یا نخواهم برد . کسی که سنبل صبوری بود . همیشه از ما تنها درخواستش این بود که با دیگران مهربان و خوش برخورد باشیم . همیشه میگفت مبادا کسی از دست شما ناراحت شود که همان لحظه سخت ترین لحظات زندگیم میباشد . همیشه برایم زنده است . او را میبینم که در لحظات سختی چگونه به یاریم میشتابد , کمک میکند تا از بدی ها به دور باشم .
روحت شاد مادر بزرگ مهربانم .
از شما دوست عزیز هم که این دل نوشته زیبا را نوشتید بسیار سپاس گذارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد